زینب جلالیان، زندانی سیاسی کُرد محکوم به حبس ابد با انتشار نامه‌ای سرگشاده از محرومیت خود از هرگونه دسترسی به امکانات درمانی و پزشکی خبر داد.
این زندانی سیاسی کُرد در بخشی از نامه خود اعلام داشته که طی چند سال گذشته بارها علیرغم نیاز وی در جهت انتقال به مراکز درمانی اما با مخالفت مصرانه مسئولین زندان روبرو شده است. این در حالی است که مسئولین زندان با تشکیل پرونده های ساختگی و انتشار مدارک جعلی در صدا و سیما از انتقال نامبرده به مراکز درمانی خبر داده اند.
شبکه حقوق بشر کُردستان مطلع شده است که بنا به تاکید بهداری زندان جهت انتقال زینب جلالیان به دندانپزشکی خارج از زندان اما دادستانی و اداره اطلاعات خوی با انتقال نامبرده مخالفت کرده اند.
این زندانی سیاسی هفته گذشته بعد از ملاقات با رئیس زندان خوی رسما اعلام کرده بود که اگر تا روز شنبه در خصوص اعزام وی به دندانپزشکی اقدامی صورت نگیرد، وی راه های دیگری را جهت بیان اعتراضات خود در پیش خواهد گرفت و تمام عواقب آن را متوجه مسئولین زندان ذکر کرده است.
شایان ذکر است که زینب جلالیان از بهمن ماه سال ۹۵ در اعتراض به محرومیت خود از هر نوع امکانات پزشکی موثر در اعتصاب دارو به سر می‌برد. وی از آن زمان تاکنون از به کار بردن هر نوع داروی مسکنی جهت بهبود وضعیت خود خودداری کرده است، اقدامی که به بدتر شدن وضعیت وی انجامیده است.
نامه سرگشاده زینب جلالیان در اعتراض به وضعیت خود که جهت انتشار در اختیار شبکه حقوق بشر کُردستان قرار گرفته است، به شرح ذیل می باشد :

درود برای شماهایی که برای حق می‌جنگید

من این نامه را برای کسانی می‌نویسم که برای حق و حقوق دیگران ارزش قایلند و به خاطر آن تلاش می‌کنند.
من یازده سال است در زندان‌های جمهوری اسلامی به سر می‌برم و علی‌رغم همه‌ی بیماریهایم از این رژیم تقاضای مدواوای پزشکی نکرده‌ام.
اول از همه‌چشمهایم بیمار شدند و بعد از آن کلیه‌ها، ریه‌هایم و فشار خونم بعد از آن دهانم برفک زد و نهایتا دندانهایم خراب شدند و مجبورم درد زیادی را تحمل کنم . چون به مدت سه ماه است که تقاضای دندانپزشک کرده‌ام اما مسئولان زندان هیچ اقدامی نکرده‌اند. من به عنوان یک زندانی سیاسی از هیچ حق و حقوقی برخوردار نیستم و همیشه با دردهایم کنار آمده‌ام مثل مادری که کودک ناآرامش را با لالاهایش آرام کرده با دردهایم کنار آمده‌ام. چون به خوبی می‌دانستم اگر تقاضای درمان کنم مثل الان جوابی نخواهم گرفت.
این نظام ریاکار و دروغگوست. مرا به دکتر نبرده‌اند اما برایم پرونده‌ی پزشکی درست کرده و در رسانه‌هایشان این اسناد جعلی را منتشر کرده که زینب جلالیان را به دکتر برده‌ایم. این یک دروغ محض است. این نظام بویی از انسانیت نبرده و بدتر از همه از تصاویری که از سال ۱۳۸۷ گرفته بودند استفاده کردند. در حقیقت سوٍاستفاده کردند تا سازمانهای حقوق بشری را گمراه کنند و اذهان عمومی را بفریبند.
آیا شکنجه کردنم و سالها در سلول نمور نگه داشتنم، از تلفن و ملاقات محروم کردنم کافی نبود. برای بی‌اهمیت‌ترین تقاضاهایم دهها شرط و شروط می‌گذارند. به مانند جلادی که سرم را از تنم جدا کند و با لبخندی ملیح از من تقاضا کند که پابشم و راه بروم. این چه معامله‌ی کثیفی است که این جلادها با من انجام می‌دهند.
آیا کسی که به مانند این جلادان فکر نکند و عمل نکند، بایستی بمیرد؟ یا در زندان بپوسد؟ این منطق سیاه انکار طبیعت است. پس تکلیف این همه رنگها و تفاوتمند‌های چه خواهد شد؟ آیا کسی که به مانند شما جلادها تشنه‌ی خون نباشد باید بمیرد؟
ای جلادها صدای آزادی‌خواهی من را پشت میله‌های زندان می‌شنوید؟ بگذارید خیالتان را راحت کنم؛ که با جسمم مبارزه نکرده‌ام که افسوس بخورم جسمم در بند است. یک آزاده با فکر و اندیشه‌اش مبارزه می‌کند نه با جسم خویش و خوشبختانه شما جلادها هم نمی‌توانید افکار هیچ آزادی‌خواهی را به بند بکشید.
برای من حتی مردن و درد کشیدن در راه آزادی گواراست. در حقیقت شما تیشه به ریشه خودتان می‌زنید و همه‌ی تلاشهایی که شما کرده‌اید بیهوده بوده و محکوم به شکستید.
هیچ کس و هیچ چیزی آنقدر قوی نیست که بتواند مرا از رسیدن به اهدافم بازدارد. به تنهایی از همه قوی‌ترم و به راهم ادامه خواهم داد.

به درود
زینب جلالیان
زندان خوی
خرداد ۱۳۹۷