شبکه حقوق بشر کردستان – روز یکشنبه ۲۱ آبان ماه ۱۳۹۶، زلزله‌ای با قدرت ۷.۲ در مقیاس ریشتر بخش‌هایی از استان کرمانشاه را لرزاند. شدت این زمین لرزه به حدی بود که تقریبا در تمامی استان های غربی ایران احساس شد. با این وجود مرکز اصلی این زلزله، شهرستان سرپل ذهاب واقع در استان کرمانشاه، همجوار با مرز عراق بود. طبق آمارهای رسمی، ۵۳۰ نفر کشته، هزاران زخمی و همچنین بالغ بر ۲۶۰۰ میلیون تومان خسارت وارد شده به واحدهای مسکونی، اداری و تاسیسات زیربنایی از نتایج فاجعه بار این زلزله در شهرستان مذکور اعلام شده است.

اما در کنار نتایج فاجعه بار آن دو ویژگی بارز، زلزله روی داده را بیش از پیش در کانون توجه ایرانیان داخل و خارج از کشور قرار داد. از یک سو، از همان ساعت‌های اولیه بعد از وقوع زلزله و انعکاس آن در رسانه‌های داخلی و خارجی و فضای مجازی، سیل کمک‌های مردمی به این شهر و دیگر مناطق آسیب دیده همجوار آن روان شد. همبستگی عمیق مردم با آسیب دیدگان این حادثه با روانه کردن کمک های نقدی و غیرنقدی خود از ویژگی های بارز آن بود. اگرچه میزان کمک های مردمی دیگر مناطق کوردنشین به این مناطق در نوع خود بی سابقه بود اما دیگر ایرانیان نیز به صورت خودجوش نقش مهمی در ارسال نیازمندیها به این مناطق داشتند. میزان همبستگی با آسیب دیدگان به قدری بود که بعض اوقات پوشش خبری آن در فضای مجازی بر پوشش خود اخبار مناطق آسیب دیده پیشی می‌گرفت.

از سوی دیگر، برخلاف همبستگی عمیق و گسترده مردمی با آسیب دیدگان که دلسوزی و تحسین همگان را با خود همراه کرد اما عدم اعتماد سیاسی مردم به حکومت و نهادهای اجرائی آن نیز میزان زیادی از بحث‌ها و گفتگوها را به خود اختصاص داد. اگرچه خیلی پیشتر و متعاقب اختلاس های گسترده، فساد دولتی، بی اعتمادی به سیستم بانکی کشور، دستگاه قضایی، رسانه ملی و … حس بی اعتمادی مردم به مسئولان اجرائی کشور به شدت افزایش پیدا کرده بود و این روند از سوی ناظران و تحلیل گران سیاسی و مدنی پنهان نمانده بود اما وقوع زلزله اخیر واکنش های تند و گزنده مردم را به شکلی صریح و بی پروا به منصه ظهور گذاشت. علاوه بر مردم آسیب دیده که به تندی بی مسئولیتی نهادهای حکومتی را مورد انتقاد قرار دادند فضای مجازی ایرانیان نیز به شدت این بی مسئولیتی را مایه تمسخر و انتقاد خود قرار داد.

بارزترین پیامد بی‌اعتمادی مردم به نهادهای حکومتی در رسیدگی به آسیب دیدگان به شکلی صریح در امتناع مردم از تحویل کمک های خود آنان خود را نشان داد. دلیل صریح امتناع آنها چیزی نبود جز جلوگیری از «سوء‌استفاده نهادهای حکومتی از کمک‌های مردمی». واکنش هایی که با انتشار فیلم، نوشته، تحلیل، عکس و … با اقبال گسترده کاربران ایرانی در شبکه‌های اجتماعی مجازی خصوصا تلگرام روبرو شد.

علاوه بر نهادهای حکومتی، هر سازمان مدنی و مردم نهادی نیز که ارتباط مستقیم و غیرمستقیمی به دولت داشت نیز از پیامدهای این بی اعتمادی در امان نماندند. بی اعتمادی به سازمان هلال احمر به عنوان نهادی مردمی از مثال های بارز واقعیت زلزله اخیر بود. بی اعتمادی که به سرعت نیز در فضای مجازی بازتاب پیدا می کرد. در همین ارتباط، فردی به نام «جاسم ش» اظهار می کند: «طی تماسی با مرکز هلال احمر ایلام از آنها خواستیم که دو نفر از مامورانشان را هنگام توزیع کالاها با ما بفرستند ولی قبول نکردند و گفتند که تنها در صورتی اجازه می دهیم که کامیون به طرف مناطق زلزله زده حرکت کند که کل اجناس به هلال احمر تحویل داده شود اما ما به هیچ وجه حاضر به چنین کاری نیستیم.» وی در ادامه، دلیل خود را مبنی بر عدم تحویل کمک های جمع آوری شده به هلال احمر چنین توضیح می دهد: «ما همچون تمام مردم ایران که از روز اول خودشان با ماشین های شخصی اقدام به ارسال و توزیع کمک های نقدی و غیر نقدی کرده اند به هیچ وجه به نهادهای دولتی اعتمادی نداریم و نمی خواهیم کمکهایی که توسط مردم جمع آوری شده است تبدیل به فیلم و عکس های تبلیغاتی برای نهادها و ارگان‌های دولتی شود.»

اگرچه این نوع از بی اعتمادی سیاسی وجه مشترک اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان در حادثه اخیر بود اما میزان این بی اعتمادی در مناطق کردنشین ایران وجه آشکار خود را به کرات نشان داد تا جائی که در مواردی به زد و خورد بین نیروهای مردمی و سازمان هلال احمر انجامید. برای مثال، شبکه حقوق بشر کردستان در پوشش خبری یکی از این زد و خوردها اظهار می کند: « در خودداری مردم از تحویل کمک های خود به سازمان هلال احمر، این سازمان در حالی که تلاش کرده بود با ایجاد ایست بازرسی در خروجی شهر کامیاران به روانسر درصدد توقیف خوردوهای حامل کمک های مردمی شهرهای موکریان بر می آیند اما با دخالت و حضور گسترده شهروندان کامیارانی، کاروان های کمک های مردمی به داخل خانه های شهروندان منتقل شده است.»

تلاش مردم و نهادهای مستقل در ارائه مستقیم کمک های ارسالی به آسیب دیدگان اگرچه مشکلاتی را در پیگیری وضعیت آسیب دیدگان به بار آورد اما این نهادهای حکومتی بودند که کماکان با انتقاد روبرو می شدند.

از یک سو، مدیریت ضعیف نهادهای اجرائی در عدم ارسال کمک به موقع به آسیب دیدگاه مورد نقد جدی قرار گرفت. نهادهایی که با عدم حضور به موقع در مناطق آسیب دیده موجب سرازیر شدن مستقیم خود مردم به این مناطق شد. در همین ارتباط، خبرگزاری ایلنا نیز به تلاش مردم در سایه ضعف مدیریت بحران اشاره کرده و در گزارش خود چنین نوشته است: «مردم با مشاهده مدیریت ضعیف سازمان‌ها و ارگان‌های دولتی در توزیع اقلام امدادی خود دست به کار شدند و مایحتاج ضروری را به برخی مناطق زلزله‌زده رساندند به طوریکه روز گذشته ترافیک سنگینی از کرمانشاه به سرپل ذهاب به خاطر حضور ماشین‌های کمک‌های مردمی‌تشکیل شد.»

از سوی دیگر نیز نه تنها ضعف مدیریت نهادهای حکومتی بلکه معیارهای دوگانه آنها در مداخله یا عدم مداخله در حوادث مختلف بود که مورد انتقاد قرار گرفت. نهادهایی که معیار مداخله آنان را نه ضرورت زمانی و مکانی بلکه مداخله تنها به مواردی که سیاست های کوتاه مدت و بلند مدت حکومت بتواند به اهداف خود دست پیدا کند، محدود و متمرکز می شود. از سوی این دسته از مردم و برخلاف گزارش خبرگزاری ایلنا، نه مدیریت ضعیف نهادها بلکه این تمایل یا عدم تمایل مسئولان اجرایی در پذیرش مسئولیت های خود است که مورد انتقاد قرار می گرفت. اظهار نظر یکی از مجریان برنامه های ورزشی صدا و سیمای ایران به شبکه روژ مدیا با گفتن این که «پول هست اما نه برای زلزله زدگان» و همچنین اظهار نظر یک کودک سرپل ذهابی به یکی از خبرنگاران شبکه خبر مبنی بر آغاز به کار مجدد مدارس با این مضمون که « اگه دولت کمک کنه یه هفته دیگه مدرسه ها می تونه باز شه ولی اگه کمک نکنه تا دو، سه سال دیگه هم مدرسه ها باز نمی شه» گواه روشنی است نه بر ضعف مدیریت نهادهای اجرائی بلکه بر عدم تمایل هدفمند آنان در عدم مداخله به موقع و سریع.

اما در حالی که از یک سو، در پی وقوع زلزله اخیر ضرورت کمک رسانی به آسیب دیدگان در اولویت عموم مردم قرار داشت و از سوی دیگر، نهادها و مسئولان حکومتی فاقد مشروعیت بودند این کنشگران مدنی، سیاسی، اجتماعی از قبیل فوتبالیست ها، بازیگران سینما، خوانندگان، و … بودند که به واسطه بین مردم کمک رسان و آسیب دیدگان منتظر دریافت کمک تبدیل شدند. کنشگرانی که با دادن شماره حساب شخصی خود توانستند مبالغ کلان را به نفع آسیب دیدگان جمع آوری کرده و با مراجعه به مناطق آسیب دیده سعی می کردند کمک های جمع آوری شده را مستقیما به گروه ها و فعالین محلی در این مناطق تحویل دهند.

تمام واقعیت های مذکور نشان می دهد که اعتماد سیاسی به نهادهای اجرایی به عنوان شاخه های اجرائی حکومت به شدت متزلزل شده است. اگر رویدادهایی مثل انتخابات ریاست جمهوری گذشته و حضور گسترده مردم در آن جهت انتخابی بین «بد» و «بدتر» از سوی حاکمیت به مشروعیت خود نزد مردم تفسیر می شد اما زلزله اخیر نه تنها چنین ادعایی را به طور جدی با شک و گمان روبرو ساخت بلکه به شدت بحران مشروعیت حکومت را نزد مردم آشکار ساخت. همه اینها زنگ خطری است برای حکومت که مشروعیت اش به طور کامل مورد پرسش قرار گرفته است. اگر مشارکت مردم در انتخابات گذشته مشارکتی «مشروط» بوده جهت بهبود حداقلی وضعیت داخلی ایران اما زلزله اخیر بیش از آنکه ناآرامی گسل های سطح زمین را نشان دهد بلکه تاکید صریحی بود بر شکننده بودن گسل های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران و بحران مشروعیت عظیم حکومت نزد عامه مردم. مشروعیتی که با گسترش فضای مجازی، پیگیری اطلاعات و اخبار از کانال های خبری مختلف و عدم توانایی حکومت در مصادره انحصاری اخبار و تفسیر آن به نفع خود به شکل عمیق تری در حال افزایش است. بی اعتمادی مردم به حکومت و نهادهای مختلف آن چون جزئی از حکومت واکنشی است که جامعه در قبال سیاست ها و برنامه های دوگانه حکومت از خود بروز می دهد. در حالی که این سیاست ها بی اعتنا به منافع عمومی مردم وضع می شود، مردم نیز با بی اعتمادی بیش از پیش خود به حکومت و نهادهایش دست به تقابل خواهند زد.