یک منبع آگاه به شبکه حقوق بشر کُردستان گفت: “روز ۱۷ شهریورماه جلسه دادگاه سامان نسیم در شعبه ۱۲ دادگاهی جزایی ارومیه با حضور وکیل تسخیری این زندانی سیاسی برگزار شده است. در این جلسه «قاضی عرب‌باغی»، رئیس شعبه ۱۲ در خصوص «اتهام محاربه» سوالاتی از سامان نسیم پرسیده و بعدا بنابه درخواست وکیل تسخیری، قاضی موافقت کرده که جلسه‌ی دیگری برای اخذ آخرین دفاع برگزار شود.”

این منبع در ادامه افزود:“ بر طبق گفته‌‌ی قاضی و مطالعه پرونده از سوی وکیل تسخیری، رئیس قوه قضاییه نامه‌ایی در جهت توقف اجرای حکم اعدام سامان به دادگاه ارومیه ارسال کرد اما وزارت اطلاعات همچنان بر صدور حکم مجدد اعدام اصرار دارد. همچنین در خصوص نظر پزشکی قانونی دو نظر متفاوت به دادگاه ارسال شده است از یک طرف پزشک قانونی سردشت با برسی اسلحه‌های کشف شده در محل درگیری، قتل یکی از اعضای سپاه را توسط سامان نسیم رد کرده است و از سوی دیگر پزشکی قانونی سلماس در خصوص« بلوغ در زمان ارتکاب جرم»، نظر به «سلامت عقلی و بلوغ» در زمان بازداشت را داده است.”

 

به گفته‌ی این منبع،“ قبلا نیز در روز سه شنبه ۲۲ تیرماه سامان نسیم از زندان مرکزی ارومیه به شعبه ۱۲ دادگاه جزایی ارومیه منتقل شد و قاضی پرونده جلسه دادگاه را به دلیل عدم حضور وکیل به هفته‌های آینده موکول کرد.سامان نسیم مدتی پیش به دلیل فشارهای نیرهای امنیتی و سپاه پاسداران برای صدور حکم مجدد اعدام و نمایشی دانستن پروسه‌ی دادگاهی‌اش اقدام به عزل وکیلش کرده بود و در این جلسه  «قاضی عرب‌باغی»، رئیس شعبه‌ی ۱۲ دادگاه جزایی ارومیه به سامان نسیم اعلام کرده که او بدون حضور وکیل تعیینی یا تسخیری جلسه دادگاهی را برگزار نخواهد کرد. این زندانی سیاسی کُرد نیز به قاضی  اعلام کرده او نیازی به وکیل ندارد. در نهایت قاضی اعلام کرده که برای او یک وکیل تسخیری تعیین خواهد کرد و به دنبال آن نیز دادگاهی خواهد شد.”

سامان نسیم، متولد ۲۹ شهریورماه سال ۷۲ شهر مریوان در ۲۷ تیرماه سال ۹۰ زمانی که زیر ۱۸ سال سن داشت، توسط نیروهای سپاه پاسداران در مرز سردشت بازداشت شد. این زندانی سیاسی در بهمن ماه سال ۹۳ با انتشار یک نامه سرگشاده در خصوص وضعیتش در زمان بازداشت و شکنجه‌ها در بازداشتگاه امنیتی شهر ارومیه می‌گوید “ این آغازی بود برای ۹۷ روز شکنجه و عذاب. در تمام مدتی که در بازداشت بودم به هر شیوه و با هر وسیله ای شکنجه گردیدم. روزهای ابتدایی میزان شکنجه ها به حدی بود که توان راه رفتن نداشتم. تمام اعضای بدنم سیاه و کبود شده بود.برای ساعتها از دست ها و پاهایم آویزانم کردند.در تمام مدت زمان بازداشت بازجویی و شکنجه چشم بندی بر روی چشمانم بود که امکان رویت ماموران شکنجه و بازجو برایم میسر نبود. تمام روشهای غیر انسانی و غیرقانونی را برای گرفتن اعتراف از من بکار گرفته شد.بارها به من گفتند که اعضای خانواده ات شامل پدر و مادر و برادر را دستگیر کرده اند، به من می گفتند که تو را هم مانند رفقایت با لودر خاک می کنیم.می گفتند همینجا می کشیمت و روی قبرت بتون می ریزیم!”

این زندانی سیاسی درباره صدور حکم اعدام شدر نامه‌اش چنین می‌گوید “ در یک نوبت دادگاهی شدم که تغییری در سناریو یاز پیش تعیین شده نداشت. بعد از ابلاغ حکم در تاریخ ۲۸/۱۱/۹۱ ار مهاباد با تدابیر شدید امنیتی با توهین و بدرفتاری ماموران بدرقه به زندان مرکزی ارومیه منتقل شدم و حکم اعدام صادر شده از سوی دادگاه انقلاب مهاباد نیز بعد از دو سال از سوی دیوان عالی کشور تایید گردید. نتیجه درخواست اعاده دادرسی اینجانب هنوز نامعلوم می باشد و به دلیل قطعی بودن حکم هر لحظه اجرای حکم من وجود دارد.”

آذرماه سال ۹۲ بعد از قطعی شدن حکم در شعبه ۳۲ دیوان عالی کشور پرونده جهت اجرای حکم به اجرای احکام زندان ارسال شد و نهایتا به وکیل اعلام شد که در تاریخ ۳۰ بهمن‌ماه سال ۹۳ حکم اعدام اجرا خواهد شد.

روز چهار شنبه ۲۹ بهمن ماه سال ۹۳ سامان به همراه پنج زندانی سیاسی دیگر محکوم به اعدام به نامهای سیروان نژاوی، ابراهیم عیسی‌پور، یونس آقایان، علی و حبیب افشاری از بندهای خویش به بخش اعزام زندان مرکزی ارومیه منتقل شدند و در آنجا هر ۶ زندانی به صورت گروه دو نفره از هم جدا شده و توسط کاروان ماموران وزارت اطلاعات علی و حبیب افشاری به زندان قزوین، سامان نسیم و یونس آقایان به زندان زنجان و سیروان نژاوی و ابراهیم عیسی‌پور به زندان مرکزی تبریز منتقل شدند.

سامان نسیم و یونس آقایان به مدت یک هفته در یک سلول عمومی در قرنطیه‌ زندان زنجان نگهداری شده و بعدا به سلولهای انفرادی بازداشتگاه اداره اطلاعات زنجان منتقل شدند. هر دو زندانی به مدت ۱۲۰ روز بدون حق ملاقات و تماس با خانواده در سلول نگهداری شده بودند. در این مدت ماموران امنیتی اعلام کرده هر لحظه احتمال اجرای حکم آنها وجود دارد و تحمل این شرایط سخت سبب شده بود که سامان نسیم خود درخواست اجرای سریع حکمش بکند تا از این وضعیت که به مانند کابوس برایش بوده است، رهایی یابد.

بعد از این چهار ماه دوباره به زندان زنجان منتقل شده و اینبار به بند عمومی داخل زندان منتقل شدند. روز ۲۰ تیرماه بعد از نزیک ۵ ماه بی‌خبری مطلق این زندانی با خانواده خویش تماس تلفنی گرفت و از نگهداری خویش در زندان زنجان خبر داد. بعدا در ۲۸ شهریورماه این زندانی سیاسی از زندان مرکزی زنجان مجددا به زندان مرکزی ارومیه منتقل شد.