شبکه حقوق بشر کردستان مطلع شده است که روز گذشته ۱۶ زن کُرد اهل سنت به همراه سه کودک خردسال خود با پایان دوره محکومیت‌شان از بند زنان زندان اوین تهران آزاد شده‌اند.

این زنان که بیشترشان اهل استان کرمانشاه و شهرهای سنندج و بوکان هستند از حدود سه سال پیش در بندی جدا از دیگر زندانیان زن سیاسی در بند ۲ زندان اوین در شرایطی ایزوله و سخت‌تر از دیگر زندانیان به همراه کودکان خردسال خود نگهداری می‌شدند و حتی از بسیاری از امکانات معمول مثل هواخوری در ساعات روشن روز یا تماس تلفنی هفتگی با خانواده نیز محروم بودند.

تلاش‌های شبکه حقوق بشر کردستان طی این مدت برای اطلاع از جزئیات پرونده این زندانیان و روند بازداشت آنها به دلیل عدم ارتباط مستقیم با خانواده‌ها و عدم تمایل بستگان‌شان به اطلاع‌رسانی در این مورد بی‌نتیجه بوده است، اما گفته می‌شود دلیل بازداشت تعدادی از این زنان، اتهاماتی بوده که از سوی حکومت متوجه همسران‌شان شده است.

نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران به دلیل عدم دسترسی به همسران این زنان که متهم به همکاری با گروه‌های اسلامی و مشخصا «داعش» بوده‌اند، به قصد تحت فشار قرار دادن این زنان به همکاری با نهادهای امنیتی و فشار بر متهمان اصلی برای معرفی خود اقدام به بازداشت همسران و کودکان خردسال آنها کرده‌اند.

یک منبع آگاه از وضعیت این زنان هم در گفت‌وگو با شبکه حقوق بشر کردستان درباره اتهام این زنان گفت: «بیشتر این زنان متهم به عضویت در داعش بوده‌اند. آنها پس از کشته شدن همسران‌شان در عراق خود را به ایران تسلیم کردند و توسط نهادهای امنیتی بازداشت و سپس در دادگاه محکوم شدند.»

به گفته این منبع مطلع همگی این ۱۶ زن کُرد اهل سنت هر یک به سه سال حبس تعزیری محکوم شده بودند و پاییز امسال دوره محکومیت‌شان به پایان می‌رسید. وی برخورد ماموران زندان با این زنان و حتی کودکان‌شان را بسیار توهین‌آمیز توصیف کرد و گفت، کودکان خردسال این زنان که در ابتدا تعدادشان هم بیشتر بود و بعدا به خارج از زندان انتقال یافتند، بارها از سوی ماموران «حرام‌زاده» خطاب می‌شدند.

یک منبع مطلع دیگر نیز از محدودیت تماس‌های تلفنی این زندانیان زن کُرد به شبکه حقوق بشر کردستان گفت: «در حالی که به صورت معمول هر یک از زندانیان اوین اجازه سه بار تماس تلفنی در هفته را دارند، زنان زندانی کُرد اهل سنت تنها یک بار در هفته آن هم به مدت ۱۰ دقیقه و در حضور ماموران زندان اجازه تماس با خانواده خود را داشتند». به گفته این منبع سال گذشته هم این زندانیان در اعتراض به مصادره اموال‌ خود و همسران‌شان توسط دولت دست به اعتصاب غذای سراسری زده بودند.

پیش‌تر نیز تعدادی از زنان زندانی سیاسی که مدتی را در بند زنان اوین گذرانده بودند، هر چند به گفته خودشان اجازه ارتباط مستقیم با این زنان را نداشته‌اند، اما تا حدی در جریان وضعیت آنها قرار گرفته بودند و پس از آزادی‌شان در شبکه‌های اجتماعی در مورد وضعیت سخت حبس این زنان کُرد اهل سنت اطلاع رسانی کرده بودند.

شیما بابایی، فعال مدنی و زندانی سابق سیاسی اسفند ماه سال گذشته در یک رشته توییت وضعیت نگهداری زنان زندانی در بند موسوم به زنان کُرد اوین را بسیار بد و رفتار ماموران زندان با آنها را به شدت توهین‌آمیز توصیف کرده بود:

«در بند نسوان زندان اوین قسمتی وجود دارد به نام بند دو. در این بند شانزده خانم کُرد به همراه سه فرزند خردسال نگهداری می‌شوند که نحوه نگهداری آنها به صورت انفرادی و در مکانی‌ست که حتی در و پنجره‌ها با طلق پوشیده شده است. درب بند همیشه قفل است، مگر در مواقع خاص مثل غذا بردن و اعزام به بهداری. اغلب به دلیل اینکه در معرض نور خورشید قرار نمی‌گیرند دچار کمبود ویتامین شده‌ و به‌ خاطر شرایط بد نگهداری دچار بیماری پوستی نیز شده‌اند. با آزادی مشروط و انتقال‌شان به شهرستان‌های محل زندگی‌شان مخالفت می‌شود و به خاطر دور بودن مسافت و خطرناک بودن مسیر امکان آمدن به ملاقات برای خانواده‌های‌شان تقریبا غیرممکن است. این افراد به خاطر شرایط بد مالی با وجود داشتن کودک خردسال ناچار به استفاده از غذای بی‌کیفیت زندان هستند. رفتار پرسنل زندان با آنها به شدت توهین‌آمیز است و با الفاظ زننده و رکیک آن‌ها را خطاب قرار می‌دهند. شکایت این زنان زندانی پس از مدت‌ها تحمل شرایط ناگوار و غیر انسانی، از شرایط حبس و محل نگهداری‌شان همچنان بی‌نتیجه مانده است.»

سایت «بیدارزنی» هم اسفند ماه سال پیش در گزارشی کوتاه از بند زنان اوین به قلم لیلا حسن‌زاده، فعال دانشجویی و زندانی سابق سیاسی درباره بند محل نگهداری زنان کُرد در این زندان نوشته بود: «روزی که من عازم مرخصی شدم، «زنان کرد محبوس در سالن ۲» که زندانیان فوق امنیتی می‌خوانندشان، همراه با کودکان‌شان، همچنان بی‌پنجره و نور، پشت درهای بسته با هواخوری بسیار محدود (دو ساعت در روز) و محروم از استفاده از امکانات زندان (ورزش، کارگاه آموزشی و…) ماندند، بدون آن‌که حتی یک نفر از آنها هنوز به مرخصی اعزام شده باشد. کودکان‌شان به دلیل ضعف سیستم ایمنی در فواصل کوتاه بیمار می‌شوند، بنابراین رفت و آمد آنان به بهداری لاجرم بیشتر است و با توجه به شیوع کرونا در بهداری اوین خطر بیشتری آنان را تهدید میکند.»