«خدیجه آذرپویا»، مادر «خسرو بشارت»، زندانی سنی‌ مذهب کُرد که حکم اعدام وی اخیراً از سوی دیوان عالی کشور تایید شده است، در نامه‌ای سرگشاده خطاب به «جاوید رحمان»، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر در ایران از وی درخواست کرده است که  جهت توقف و لغو حکم اعدام فرزندش اقدامات قانونی لازم را انجام بدهد. وی در بخشی از این نامه فرزندش را قربانی توطئه و پرونده‌سازی‌های اداره اطلاعات مهاباد و ارومیه دانسته است.

خدیجه آذرپویا همچنین با اشاره به اینکه «فرزند بی‌گناهش» ده سال از بهترین سال‌های جوانی‌اش را در زندان سپره کرده است، دادگاه‌های جمهوری اسلامی را «بی‌دادگاه» خوانده و نوشته است: «چطور می‌شود که شعبه ۴۱ دیوان حکم اعدام‌ اولیه‌ای که توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب صادرشده بود را به علت نبود هیچ دلیل و مدرکی نقض کرده است، انا برای بار دوم آن را تایید می‌کند».

متن کامل این نامه که نسخه‌ای از آن جهت انتشار در اختیار شبکه حقوق بشر کردستان قرار گرفته است، در ادامه می‌آید:

جناب آقای جاوید رحمان گزارشگر ویژه حقوق بشر ایران در سازمان ملل؛

من خدیجه آذرپویا مادر خسرو بشارت  زندانی سیاسی سنی مذهب در زندان رجایی شهر که به تازگی حکم اعدامش تایید شده، ده سال متمادی در انتظار رهایی فرزندم از بند اسارت، چه درد و زنج‌هایی که در این یک دهه اسارت مظلومانه فرزندم،   نکشیدم. مگر تنها احساسات لطیف و مادرانه یک مادر جگرسوخته بتواند آن را درک کند.

 چه شب‌هایی  را به امید صبحی  نوید بخش روز نکردم و چه روزهایی را به امید اینکه دیگر این آخرین روز و پایان حبس پسرم است، شب نکردم.

ده سال انتظار شبانه روز و چشم دوختن به در خانه تا کی برسد کسی وارد شود که مژده  رهایی و آزادی پسرم را به من بدهد و به  رؤيای ده ساله به انتظار نشستن دم در خانه به‌امید آنکه فرزند جگرگوشه‌ام از آن وارد شود، پایان دهد.

ده سال پای تلفن نشستن و تنها نصیبم از پاره تنم، فقط شنیدن صدایش باشد و به مرور زمان دیگر فراموش کنم که چهره فرزندم چه شکلی بود.

به سبب دوری راه و تبعید پسرم به زندان رجایی شهر، در این ده سال خیلی کم توانسته‌ام به ملاقات فرزندم بروم و هر بارهم که رفته‌ام با کلی ذوق و شوق و غرق در سرور برای دیدن و استشمام بوی پسرم به ملاقات رفته‌ام و بعد از پایان ملاقات کوتاه بیست دقیقه‌ای با چشمانی گریان و پر سوز و گداز به خانه بر گشته‌ام.

آرزو می‌کردم ای کاش این لحظات‌ کوتاه ملاقات  هرگز به پایان نمی‌رسید و همیشه درکنار پسرم باشم و برای یک‌لحظه چشم از او بر ندارم. دیگر حتی نمیدانم شادی چه رنگی دارد و می‌توان به  یک زندگی بدون درد و رنج و غم و غصه و انتظار امیدی داشت.

ده سال آزگار را با امید و انتظار سپری کردم، امیدی که تا کنون محقق نشده و انگار نمی‌خواهد بشود تا استبداد و ظلم و قانون‌شکنی هست روی خوش زندگی را نمی‌توان به خود دید.

آقای جاوید رحمان فرزند؛ من تنها ۲۳ سال سن داشت که در سال ۱۳۸۸وی را دستگیر کردند و اکنون ۳۴ سال سن دارد. بهترین دوران جوانی خود را در بازداشتگاه و زندان سپری کرده است، بدون آنکه جرم و گناهی مرتکب شده باشد. کاملا شکسته  و پیر و فرتوت شده‌ام و واژه خنده وشادی و سرور دیگر برایم معنایی ندارد.

در سال ۹۶ که حکم اعدام پسرم توسط شعبه ۴۱ دیوان نقض خورد، با خود گفتم دیگر انتظار به پایان رسید و امید بازگشت پسرم زیاد است. اما طولی نکشید که شیرینی نقض حکم اعدام پسرم و حتی تبرئه کامل او توسط شعبه دو دادسرای مهاباد از تمام اتهامات وارده را با صدور مجدد حکم اعدام او در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست ابوالقاسم صلواتی را به کامم تلخ کردند.

داغ سنگین‌تر و بزرگ‌تر از همه آن است که  بعد از گذشت نزدیک به بیش از ده سال از کشیدن انتظارتبرئه پسرم و‌آزادی وی، که تنها علت نگه داشتنش در بلاتکلیفی، عدم وجود هیچ دلیل و مدرکی برای اثبات جرم است، متاسفانه شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور حکم اعدام صادره توسط شعبه ۱۵ را تایید کرد و ما از طریق وکیلش از این حکم مطلع شدیم.

گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل؛

چطور می‌شود که شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور، حکم اعدام اولیه‌ای که توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب صادرشده بود را به علت نبود مدارک کافی و استناد به اقرارها نقض کند، اما برای بار دوم بدون اینکه هیچ تغییری در وضعیت پرونده به‌وجود آمده باشد حکم را تایید کند؟

آیا غیر از این است که بی‌دادگاه‌های جمهوری اسلامی فقط با اعمال نفوذ اطلاعات و با دستور آنها حکم صادر و تایید می‌کنند؟

آقای جاوید رحمان؛

پسر من قربانی توطئه و پرونده‌سازی اداره اطلاعات مهاباد و ارومیه شده. آنها می‌خواهند هر طور که شده سربی گناه فرزندم را بالای دار ببرند.

من از شما گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل خواهشمندم که جلوی این حکم ظالمانه را بگیرید و پسرم را به من بازگردانید.